این مطلب توسط روح الله اکبری نوشته شده است
علامه سید محمدرضا حکیمی
متولد 1314 در مشهد متولد شدند و در سال 1348 به اجتهاد رسیدند.
بخشی از نامه ایشان به
فیدل کاسترو ، رهبر انقلاب کوبا ، به این شرح است :
اصولاً اگر بخواهیم
همه تعالیم قرآن و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین میشود:
۱- توحید
۲- عدل
«توحید»؛ یعنی: «تصحیح
رابطه انسان با خدا»
«عدل»؛ یعنی: «تصحیح رابطه انسان با انسان»
و اکنون شما به هر شناخت اسلامی، یا حکم اسلامی، یعنی اسلام از
جنبههای نظری و جنبههای عملی آن که نگاه کنید، هیچ چیز را خارج از دو موضوع بالا
نمیبینید. و خوب توجه داریم که برای سعادت کامل (یعنی دنیوی و اخروی، یا به تعبیر
دیگر: سعادت فانی و سعادت باقی) انسان، همین دو اصل و رعایت دقیق نظری و عملی آن – در ضمن انواع تربیتها و برنامهریزی هایی
که باید عملی گردد – کافی و بسنده است.
انسان، پس از اعتقاد به خدا، با ادای تکلیف نسبت به آفریدگار
خویش، در بعد ابدی کامیاب است؛ و پس از اعتقاد به اهمیت عدالت و اجرای آن (که
آزادی معقول نیز در دل آن خفته است)، در سعادت اجتماعی و رسیدن به زندگی سالم
اجتماعی به چیزی نیازمند نیست.
...............................................
پیشفرض های فلسفی متن :
·
اعتقاد به خدا
·
اعتقاد به وحی
·
اعتقاد به دین
·
اعتقاد به وجود حقیقت
·
اعتقاد به وحدانیت خدا
·
اعتقاد به معاد
·
اعتقاد به سعادت
·
اعتقاد به جاودانگی
·
اعتقاد به ارتباط بین
مسائل اجتماعی و دین
·
اعتقاد به هدایت
دیگران
·
اعتقاد به آزادی و
تحدید آن(یعنی قائل بودن حد معینی برای آزادی)
·
اعتقاد به توانایی
برقراری ارتباط بین انسان ها و انسان با خدا
·
اعتقاد به اینکه انسان
پس از خلقت وظایفی در قبال خدا دارد و باید به دستورات او گوش دهد . یعنی متضاد
نظریه خدای ساعت ساز که بطور خلاصه می گوید خدا انسان را خلق کرده و اکنون دیگر به
او کاری ندارد.
·
اعتقاد به عدالت